ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا...

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در یکی از بیلبوردهای تبلیغاتی میدان نزدیک خانه مان، یکی از تبلغات نسبتا پر شمار این روزهای تهران را نصب کرده اند که چهره سیاه و سفید و یخ یک مردی میان سال با موهای جو گندمی (معلوم نیست رنگ شده اند یا به طور طبیعی آنگونه هستند.) را نشان می دهد که با ریش های بلند و مجعد و دستی روی گونه چپ، مثل یک مجسمه سنگی نشسته است و با دهانی باز (نمایش تعجب از فاصله؟!!) به پشت سرش نگاه می کند. مرا مدام یاد یکی از بازیگران یا شومن های تلویریون یا سینما می اندازد اما نمی دانم چه کسی. زیر این تصویر نوشته اند: «نهایت درخشش یک مرد؛ خانه مد ...» بعد هم آدرس یکی از گران ترین خیابان ها و گرانقیمت ترین مراکز خرید تهران...

 

تابلوی آن سوی میدان را چهره حاج قاسم سلیمانی پر کرده است با جمله ای از پیام حضرت آقا که او را با عبارت «نمونه ای برجسته از تربیت شدگان اسلام و مکتب امام خمینی» توصیف کرده است...

 

:::

دیروز که به اینها نگاه می کردم، به نظرم آمد که اینها فقط دو تابلوی تبلیغاتی نیستند؛ اینها نماینده و نماد دو تفکر حاکم بر جهان ذهن ها و قلبهای ما و مردم این سرزمین و نبردی حقیقی در تمام تاریخ هستند. نبردی میان الگوهای ذهنی آنها که دنیا را طمع دارند و آنها که طالب آخرتند...

یکی «نهایت درخشش یک مرد» را در شیک پوشی و برند پوشی و با کلاس بودن می بیند و دیگری حاج قاسم را با همه شجاعت و معنویت و مجاهدت و اثربخشی اش، نمونه ای برجسته (و نه برجسته ترین یا یکی از برجسته ترین حتی) تربیت شده های مسیر و آیین خود معرفی می کند...

 

:::

علی آقای صفایی را خدا رحمت کند. چه خوب گفته بودند: «بسوزد ریشه کسانی که می گویند مذهب آمده است تا به انسان قناعت بدهد؛ درحالیکه همه انبیا آمده اند به انسان بگویند که به دنیا که هیچ، حتی به بهشت هم قانع نشود...» (کتاب اخبات/ صفحه92)

 

:::

تفاوت نگاه و جهان یک فرمانده و ولی جامعه با یک سرباز، در این است که وقتی هر دو به یک صحنه نگاه می کنند (تشییع پیکر این مجاهدان و شکوه بدرقه و اقبال این مردم به حاج قاسم سلیمانی و رفقای مجاهد شهید او) سرباز با جملاتی حاکی از ناامیدی و کوتاه بینی می گوید: "انقلاب و ایمان مردم زنده شد" و فرمانده با نگاه امیدوارانه، امید بخش و عمیق خود می گوید: « زنده بودن این انقلاب را به رخ جهانیان کشید...»  تفاوت از زمین است تا آسمان...

 

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را......
ما را در سایت نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbineshaang بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 24 دی 1398 ساعت: 7:46