یک سوالی دارم...

ساخت وبلاگ

هو العلیم


این هفته بعد از جلسه با استاد کمی بحث کردم. تا سه سال پیش مدام بحث می کردم! استاد مشکلی نداشت. با تواضع و سعه صدر و گشاده رویی پاسخ می داد. اما احساس کردم حوصله اطرافیان سر می رود. دوست دارند بعد جلسه بنشینند و ا این گپ های سیاسی دم دستی بزنند با استاد. من هم فتیله را پایین کشیدم. این هفته هم اولش بی خیال شدم. اما بعد خود استاد آمد و نشست همان اطراف. با دو سه نفر از همان دور و بری ها. اتفاقا بحث رسید به مباحث جلسه و خوب طبعا من هم وارد صحبت شدم و سوالم را پرسیدم. البته مقداری عجله داشتند. باید می رفتند فرودگاه. صحبت ناقص ماند. (البته احتمالا این هفته به سبک سران مملکت که تریبونی مناظره و مباحثه می کنند، جواب ما را بالای منبر می دهد!) . آخر بحث اما رسید به این سوال که "تکلیف و وظیفه روی چه مبنایی برای انسان شکل می گیرد؟ آیا محاسبه های عقلی (عقل دینی فرض بفرمایید) روی این امر تاثیر دارد یا نه؟"

من می گفتم دارد. ایشان می گفت ندارد. جنگ بدر را مثال می آورد که هیچ توجیه عقلایی پشت آن نبود الا اعتماد به وعده های الهی و اعتماد به رسول الله. آخر سر هم گفتند "باید بروم. برو بیشتر فکر کن! محاسبه روی وظیفه تاثیری ندارد". اما من هرچه توی این هفته فکر کردم نتیجه عکس گرفتم...


+ جمله مرحوم علی صفایی خیلی عمیقه... خدا رحمتش کنه...

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را......
ما را در سایت نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbineshaang بازدید : 230 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 1:19