غریبه های دوستداشتنی...

ساخت وبلاگ

هو الانیس

 

عجیب است. حتی برای خودم هم عجیب است اینکه چند وقتی است دل نگران و ناراحت دل کسی هستم که حتی درست نمی شناسمش. حتی تر نمی دانم کجاست و چه می کند. حال دلش چگونه است و در چه وضعی به سر می برد؟ آیا اصلا مشکلی دارد یا نه؟ آیا گرفتاری برایش پیش آمده است؟ اگر گرفتاری دارد از چه نوعی و در چه زمینه ای؟

در کل چند سالی که او را می شناسم شاید 20 کلمه بیشتر با هم همکلام نشده ایم. آن هم تا حدودی خصمانه و ناراحت کننده. دست بالا و سرجمع 1 ساعت بیشتر او را ندیده ام و هیچوقت هیج حس خاصی نسبت به او نداشته ام.

چرایش را هم نمی دانم. فقط می دانم در عالم نخی است که اهلش را چون یک نخ تسبیح به هم وصل می کند... بیایید برایش دعا کنیم... برای غریبه هایی که دورند اما آشنا به نظر می رسند. از قلبشان انگار نوری به دلمان می تابد... برای غریبه هایی که بی آنکه بشناسیم دوستشان داریم... بی آنکه بشناسیم دل نگرانشان می شویم ... بی آنکه بشناسیم احساس نزدیکی و رفاقت داریم... بی آنکه بشناسیم حس خوبی به ما منتقل می کنند ... حالمان را خوب می کنند... آنها که نمی شناسیم اما حرف های نگفته زیادی بین مان هست... قلبمان گواهی می دهد که می شود ساعت ها با آنها گفت و شنید و خسته نشد...

بیایید امشب برای غریبه ها دعا کنیم. غریبه های دوستداشتنی اطرافمان. یا نه غریبه های دوستداشتنی... هرجا که هستند...


 

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را......
ما را در سایت نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbineshaang بازدید : 198 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 6:30