نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را...

متن مرتبط با «ز هرچه غیر یار استغفرالله» در سایت نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را... نوشته شده است

پایان باز

  • یا لطیف 1. امروز پستی قدیمی را می دیدم که فکر کنم برای سال 95 بود. پایینش، دو، سه کامنت از دوستی مجازی بود که مدت ها از او بی خبر بودم. لینک صفحه اش را کلیک کردم و صفحه اش را دیدم. آخرین پست هایش برای سال 96 بود. درباره سرطان که متاستاز کرده بود (اصطلاحا) و دوباره برگشته بود و عود کرده بود... نمی دانم امروز کجاست و چه می کند... اما ای کاش هرجا هست سالم و سرزنده باشد... از بدی های وبلاگ و فضای مجازی اینقدر شخصی، یکی هم این است که عاقبت رفاقت ها و آدم های مجازی، معلوم نیست... یکی یکهو غیبش می زند و انگار نه انگار که روزی روزگاری مخاطبینی داشته و با آنها همکلام بوده است. که همسفر زندگی او بودند، همراه فکر ها و احساس های او بوده اند، هم مسیر زندگی مجازی او و هم صحبت و سنگ صبور غم ها و غصه های او یا شاد به شادی های او بودند... حتی بعضی ها گریسته اند پا به پای بعضی کلمات او ... بدترینش اما این است که خدای نکرده کسی از این دنیا رفته باشد (به هر دلیلی) و ما (و دیگرانی شاید برای ما)، مدام منتظر حرف های تازه ای هستیم که هیچ وقت از راه نخواهد رسید... هیچکس هم نیست که حداقل اعلامیه فوت را بگذارد روی صفحه او... بس که شخصی است... بسترهای دیگر انقدر شخصی نیست. بعد رفتن یکی، شاید به صفحه اش دسترسی داشته باشند و بتوانند خبری بدهند... اما اینجا نه! اینجا همه چیز پایان بازی دارد... 2. البته در دنیای غیر مجازی هم همین است. آدم هایی که پرونده های بازی دارند در زندگی های مان. اما در این فضای مثلا غیر مجازی، اثری هست، ردی هست، دستنوشته ای، عکسی، جایی، چیزی... اما در این دنیای صفر و یک... + چقدر این دوست‌داشتن‌های بی‌دلیلخوب است مثل همین باران بی‌سوالکه هی می‌بارد که هی اتفاقاً آرام و, ...ادامه مطلب

  • غریبه های آشنای عزیز

  • یا لطیف   روی یکی از موضوعات حاشیه وبلاگم کلیک کردم. مدت های طولانی است که قصد دارم یکبار از ابتدا تا آخر مطالبم را دویاره بخوانم. مثل یک آدمی که تازه اینجا را یافته است. بی هیچ زمینه و پیش فرضی (اگر , ...ادامه مطلب

  • سهم ما از محرم

  • یا حـ سـ ـیـ ـن   آیا از عاشورای حسین (ع) و از کربلای حسین (ع) سهم ی داشته ام؟ وارث، قرابت می خواهد. قرابتی بدون حائل و بدون مانع*. فرزندی که قاتل پدر باشد، ارث نمی برد. فرزندی که کافر باشد ار مسلمان ا, ...ادامه مطلب

  • برخاک راه یار نهادیم روی خویش... بر روی ما رواست اگر آشنا رود...*

  • یا رفیق   فوعزتک لو انتهرتنى ما برحت من بابک و لا کففت عن تملّقک ...**   به خودت قسم اگر من را از در خانه ات برانی، جایی نخواهم رفت... پشت در خواهم نشست... فریاد خواهم زد با همه جانم... اشک خواهم ریخت, ...ادامه مطلب

  • یا رب از ابر هدایت برسان بارانی...

  • یا هادی المضلین   خدایا... ما رو از شک ها و شرک هامون رها کن... به خودت قسم خسته شدیم از این همه شک و شرک... سینه مون تنگ شده و جانمون آزرده گردیده... روح و قلبمون از آرامش تهی شده...خسته شدیم از خودم, ...ادامه مطلب

  • ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا...

  • بسم الله الرحمن الرحیم   در یکی از بیلبوردهای تبلیغاتی میدان نزدیک خانه مان، یکی از تبلغات نسبتا پر شمار این روزهای تهران را نصب کرده اند که چهره سیاه و سفید و یخ یک مردی میان سال با موهای جو گندمی (م, ...ادامه مطلب

  • زمانه ای است که از دریاها عبور کرده ها در استکانی غرق می شوند...

  • یا راحم من لا راحم له   هر کسی این انقلاب را، خودش را و راه ش را به چیزی می فروشد. یکی به پول، یکی به قدرت، یکی به مقام، یکی به زن، یکی به آبرو، یکی به عشق، یکی به رفیق، به شوهر، یکی به همسر، یکی به ف, ...ادامه مطلب

  • مرگ از آنچه فکر می کنیم نزدیک تر است...

  • هو الباقی   یکی از همکارانم دیروز از دنیا رفت و به ماه مبارک نرسید... چهل و هفت هشت سال بیشتر نداشت...     ما پاییزیم و برگ برگیم ...رفیق چون قاصدکی زیر تگرگیم... رفیق تنها تنها مسافریم از دنیا یعنی ه, ...ادامه مطلب

  • زمزمه های پشت در

  • یا کریم   آمده ام... بعد از کوتاهی های زیادم و بعد از آنکه تمام سرمایه ام را باختم و خودم را حرام کردم...   آمده ام... پشیمان و شکسته... پشیمان از همه عمری که در سرمستی دوری از تو از بین رفت... شکسته , ...ادامه مطلب

  • زائر روی ماه تو

  • الهم رب شهر رمضان باز آمده ام دست به دامان تو باشم کافر شوم از غیر و مسلمان تو باشم   سی روز جدا باشم از آشفتگی خلق تا معتکف موی پریشان تو باشم   تا شام ابد حلقه به گوش تو بمانم از صبح ازل گوش به فر, ...ادامه مطلب

  • در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید...

  • یا لطیف این روزها محبت و دوست داشتن آنقدر دستمالی شده و سطحی است که آدم ابا می کند از گفتن واژه ای مانند "عشق". "عشق" هم قدیمی اش خوب است. گرچه که "دوست داشتن واقعی" هر زمان تازه است. چقدر حافظ عزیز , ...ادامه مطلب

  • همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش ...تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم *

  • اَلْحَمْدُ لله الَّذی لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ دعای عرفه سید الشهدا (ع) به آدم یاد میده که نهایت برکت و خیر در قضا و قدر خداوند برای انسان، وقتی به دست میاد که انسان همه چیز رو به او بسپره. اختیار خودش رو کامل در دستان او بگذاره** حتی از او زودتر رسیدن آنچه تاخیرش را برای انسان صلاح دیده، نخو, ...ادامه مطلب

  • فرزند مادر!

  • یَا مُونِسَ اَلْمُسْتَوْحِشِینَ او را روی پایم گذاشته ام تا بخوابد. دارم برایش قرآن می خوانم. آیت الکرسی (یا به قول خودش وقتی کوچک بود : آیت الپرسی! ما هم توی دهانمان افتاده بود. بعد ها خودش غلطمان رامی گرفت. می گفت بابا چرا غلط می گی؟ آیت الپرسی نه که، آیت الکرسی! می گفتم خودت بچه بودی می گفتی آیت الپرسی! اما زیر , ...ادامه مطلب

  • توهم قماربازی

  • هو الغنی به این فکر می کردم که خیلی وقت ها آدم های مختلفی را دیده ام و یا  در وجودشان حس کردم که مدعی شدند (مدعی شدم) که مثلا خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر مولوی, ...ادامه مطلب

  • نسخه بدلی "نجات سرباز رایان"

  • هو المصور   امروز برای دومین بار و به اصرار یک رفیق خوب و عزیز قدیمی رفتم برای دیدن فیلم "تنگه ابوقریب". بار اول را همان هفته های بعد از جشنواره دیدم. چیز زیادی از فیلم یادم نمانده بود الا اینکه فیلم , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها